ذهنیت های طرحواره ای

ذهنیت های طرحواره ای


ذهنیت های طرحواره ای

طرح واره ها اغلب در دوران کودکی نقش و عملکردی سازگارانه دارند. طرح واره های ناسازگار در بزرگسالی نادرست، ناکارآمد و محدود کننده هستند اما با این وجود، به شدت حفظ می شوند و اغلب خارج از حیطه هوشیاری فرد قرار دارند.

زمانی که طرح واره های ناسازگار فعال می شوند، حالات شدیدی بوجود می آِند که در رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت طرحواره ای نامیده می شوند.

منظور از ذهنیت طرحواره ای حالات هیجانی، شناختی و رفتاری است که در حال حاضر بر عملکرد فرد حاکم است.

اغلب ذهنیت های ناکارآمد زمانی بوجود می آیند که چندین طرحواره ناسازگار اولیه فعال شده باشند.

این ذهنیت ها اغلب بوسیله رویدادهایی که فرد در آن هیجان شدیدی را تجربه می کند، فعال می شوند.

ذهنیت های طرحواره ای
ذهنیت های طرحواره ای

انواع ذهنیت ها ( ذهنیت های طرحواره های اصلی)

  • ذهنیت های کودکانه: این ذهنیت ها شامل ذهنیت های کودک آسیب پذیر و کودک عصبانی/ تکانشی، زمانی ایجاد می شوند که نیازهای هیجانی اولیه دوران کودکی ( مانند محبت، راهنمایی و خودمختاری) به اندازه کافی برآورده نشده باشند. این ذهنیت ها با احساسات شدید ترس، درماندگی یا خشم مشخص می شوند و واکنش های کودکانه را به همراه دارند.

خشم شدید که گاهی با ابراز شدید و غیر قابل کنترل همراه می شود، در ذهنیت کودک عصبانی و تکانشی اتفاق می افتد.

ذهنیت کودک تکانشی برانگیزاننده رفتارهایی است که می توانند مضر باشند به طوری که این ذهنیت یکی از منابع رفتارهای خود آسیب رسان است.

  • ذهنیت والدناکارآمد: این ذهنیت شامل والد تنبیه گر/ انتقادگر و والد پرتوقع است و بعلت درونی سازی جنبه های منفی افراد مهم دوران کودکی به صورت انتخابی تشکیل شده است. ذهنیت والد ناکارآمد می تواند منشا رفتارهای خود آسیب رسان باشد این باور که کودک سزاوار تنبیه بوده یا شکست خورده است را تایید نماید. ذهنیت های والد ناکارآمد می توانند منشا اقدام به خودکشی باشند یعنی وقتی که مراجع تمام امید خود را در اثر این ذهنیت از دست می دهد و قضاوتش او را به بدبختی و احساس بی ارزشی محکوم می کند.

 

  • ذهنیت های مقابله ای ناسازگار: این ذهنیت ها ناشی از استفاده افراطی از واکنش های مقابله ای در پاسخ به آسیب یا نیازهای ارضا نشده فرار، مبارزه یا میخکوب شدن بوده و شامل ذهنیت محافظ اجتنابی، جبران کننده افراطی و تسلیم شده مطیع می باشند. هدف این ذهنیت ها محافظت از شخص در برابر تجربه درد، اضطراب و یا ترس است. از آنجایی که ذهنیت های مقابله ای به شیوه ای ناسازگارانه و خارج از آگاهی فرد عمل می کنند، بنابراین هدف طرحواره درمانی این است که فرد به سبکهای مقابله ای خویش بینش پیدا کرده و واکنش های مقابله ای سالمتر و سازگارانه ای را بیاموزد. ذهنیت زورگوی مهاجم ناشی از استفاده افراطی از سبک مقابله ای جبران افراطی است که در آن شخص، درد ناشی از طرحواره اش را با ایجاد درد و رنج در دیگران تلافی می کند.

ذهنیت محافظ بی تفاوت یکی از ذهنیت های اجتنابی است که دامنه آن از گوشه گیری یا از دست دادن مختصر تمرکز در تعاملات تا گسستگی شدید امتداد دارد.

این ذهنیت به طور معملو زمانی ظاهر می شود که مراجع در رابطه درمانی قرار گرفته و تلاش می کند با فعال ساختن این ذهنیت از درهم شکستن ذهنیت کودک آسیب پذیر در برابر ترس یا احساسات درناک دیگر محافظت نماید.

ذهنیت محافظ بی تفاوت می تواند یکی از علل جرح خویشتن نیز باشد( بویژه بریدن یا سوزاندن پوست به منظور اینکه چیزی را احساس کند).

ذهنیت محافظ بی تفاوت، تجربه خلاء و پوچی را نشان می دهد.

  • ذهنیت سالم: شامل ذهنیت کودک شاد و ذهنیت بزرگسال سالم است. این ذهنیت ها معمولا در مراجعین رشد چندانی نیافته اند. ذهنیت کودک شاد منبع و منشا فعالیت های بازیگوشانه و لذتبخش بخصوص در روابط اجتماعی است. بسیاری از افراد به بازی و تفریح تشویق نشده و یا حتی به آنها فرصتی برای این امور داده نشده است. به این دلیل فرصت شناسایی علائق خود را از دست داده اند و نتوانسته اند در تعاملات اولیه با همسالان خود شرکت کنند.

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *