نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی

نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی


نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی

قسمت دوم: سروتونین

نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی: زمانی که فرد مورد احترام قرار می گیرد، احساس خوشایندی تجربه می کند. تجربه این احساس خوشایند ناشی از ترشح نروترنسمیتر سروتونین است. در دنیای حیوانات نیز ترشح سروتونین با برتری اجتماعی مرتبط است.

حیوانات به این دلیل از تعارض اجتناب می کنند که تعارض با درد و رنج همراه است. مغز پستاندار همیشه بدنبال یافتن راهی است تا بتواند بدون اینکه احساس ناخوشایند درد را تجربه کند، از احساس خوشایند ناشی از  ترشح سروتونین لذت ببرد.

تمام گونه های پستانداران حرکاتی از خود نشان می دهند که برتری و اطاعت را نشان می دهد. حرکات مربوط به برتری باعث می شود حیوان برتر از فرصت بیشتری برای غذا و جفت گیری بهره مند باشد.

از سوی دیگر حرکات مربوط به اطاعت، از حیوان در برابر درد و رنج ناشی از تعارض با حیوانات قوی تر محافظت می کند. البته حیوانات فقط زمانی با هم مبارزه می کنند که هر دو احساس می کنند قوی تر از دیگری هستند.

اما برتری و اطاعت در دنیای انسانی پیچیده تر از این است. انسان ها در طول روز به راحتی بین جایگاه قدرت و جایگاه فرمانبرداری جابجا می شوند.

سلسله مراتب قدرت در جوامع انسانی نسبی است و این امر باعث می شود هر فرد در بخشهای مختلف زندگی خویش تجارب متفاوتی از قدرت یا فرمانبرداری داشته باشد.

پستانداران به این دلیل به دنبال جایگاه برتر هستند که ترشح سروتونین در آنها احساس خوشایند ایجاد می کند. در مطالعه ای محققان، یک میمون آلفا را با استفاده از آینه یک طرفه از گروهش جدا کردند .

میمون آلفا طبق رفتار معمول گونه خود، حرکات برتری طلبانه را از خود نشان داد اما حیوان ضعیف تر که مقابل او بود واکنشی نشان نداد که حاکی از فرمانبرداری باشد زیرا آینه یک طرفه مانع از آن می شد که او میمون آلفا را ببیند. زمانی که میمون ضعیف تر رفتار مطیعانه را نشان نداد، میمون آلفا مضطرب شد و سطح سروتونین در مغزش کاهش یافت.

با ادامه یافتن روند این آزمایش، سطح سروتونین مغز میمون آلفا کاهش می یافت و او به صورت مستمر تشویش بیشتری تجربه می کرد. در واقع او نیاز داشت حیوان مطیع او سروتونین را در مغزش افزایش دهد.

جالب است بدانید جانوران تک سلولی نیز مانند انسان ها به طرز قابل توجهی از سروتونین بهره می برند. سروتونین در تمام موجودات زنده حتی آمیب ها نیز وجود دارد.

از سوی دیگر سروتونین موجود در دستگاه گوارش انسانها نسبت به سروتونین موجود در مغز بیشتر است اما از آنجایی که آمیب ها آنقدر کوچک هستند که دستگاه گوارش و سیستم عصبی مجزایی ندارند، بنابراین از سروتونین به شیوه ای دو گانه استفاده می کنند.

سروتونین به بدن آمیب پیام می دهد که به سمت غذا حرکت کند و برای هضم آن آماده باشد. این مکانیسم بسیار ساده ا ست. آمیب اجازه می دهد مقدار بسیار کمی آب روی غشای سلولی اش عبور کند و به این ترتیب پیوسته در پی یافتن غذا است و محیط را برای وجود خطر دائما بررسی می کند.

اگر آبی که از روی غشای سلول آمیب عبور کرده وجود عناصر خارجی زیادی را نشان دهد، آمیب آن را بعنوان خطر تفسیر کرده و با تکان خوردن در جهات مختلف از آن دور می شود. اما اگر این آب مواد خارجی زیادی نداشته باشد، آمیب وجود یک فرصت غذایی مناسب را تشخیص می دهد و سروتونین را آزاد می کند.

سروتونین باعث می شود او دم خود را صاف کرده و مستقیم به سمت غذا برود. بعلاوه سروتونین شیره دستگاه گوارشی او را آزاد می کند. در واقع سروتونین احساسی به وجود می آورد که می گوید: « محیط برای رفع نیازها، امن است و می توانی به راه خود ادامه دهی»

نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی
نروترنسمیترهای ایجاد کننده احساس شادی

سروتونین باعث می شود احساس کنید مهم هستید. مغز شما به طور طبیعی برای جستجوی برتری اجتماعی تکامل یافته است زیرا مغزهایی که این کار را انجام می دهند نمونه های بیشتری از ژن های خود را به وجود می آورند.

انسانها تلاش می کنند از تعارض بپرهیزند زیرا خشونت می تواند ژن های آنها را نابود کند  بنابراین مغز پیوسته داده های اجتماعی را محاسبه کرده و هر گاه که راه امنی برای ابراز خویشتن بیابد با ترشح سروتونین به فرد پاداش می دهد.

تجربه های گذشته هر فرد، مدراهای سروتونینی مغزش را به وجود می آورند. این مدارها انتظارات کنونی فرد را شکل می دهند. اگر شخصی انتظار داشته باشد بر کائنات مسلط شود ممکن است بیشتر اوقات احساس ناامیدی کند. انتظار تحسین مداوم از سوی دیگران منجر به ناامیدی می شود. اما داشتن نگاهی متفاوت، باعث می شود فرد با احترامی که از دنیای پیرامون خویش دریافت می کند احساس رضایت کند و به این ترتیب از احساس امنیت و آرامش ناشی از سروتونین لذت ببرد.

در دنیای انسانی برتری اجتماعی با جایگاه اجتماعی اقتصادی متفاوت است. بعنوان مثال این امکان وجود دارد کسی که سومین فرد ثروتمند جهان است، وقتی به جایگاه چهارمی تنزل پیدا می کند احساس کند بقایش تهدید شده است.

اما فردی که جایگاه اقتصادی اجتماعی پایینی دارد، ممکن است احساس کند نسبت به اطرافیانش برتری دارد و به این طریق احساس خوبی داشته باشد.

وقتی دیگران به شما احترام می گذارند، سروتونین در بدنتان جاری می شود و مغز شما را به نحوی شکل می دهد که انتظار دارید بار دیگر این احساس خوشایند را به روش های مشابه تجربه کنید.

اما بعد از مدتی آن احترامی که پیش از این دریافت کرده بودید دیگر شما را به هیجان نمی آورد، بنابراین به دنبال راهی می گردید تا به کمک تجربه ای که در گذشته راه را به شما نشان داده است احترام بیشتری بدست آورید.

با این حال گاهی اوقات با تمام تلاشی که به خرج می دهید نمی توانید احترامی را که در جستجوی آن هستید، دریافت کنید.

تلاش برای کسب احترام هم پیامدهای منفی به دنبال دارد و هم پیامدهای مثبت . اکثر دست آوردهای انسانی مدیون همین تلاش است. به همین دلیل است که کسب آنچه بیانگر جایگاه است احساس خوب پایدرای را بدنبال ندارد و باعث می شود فرد در طلب جایگاه بالاتر باشد.

ممکن است با کاهش سروتونین احساس کنید مشکلی وجود دارد اما با کسب آنچه جایگاه را نشان می دهد ممکن است دنیا برای مدت کوتاهی بی نقص به نظر برسد.

نجات دیگران یکی از روش های محبوب جستجوی احترام است. یکی از روش های نسبتا قابل اعتماد برای احساس مهم بودن این است که فرد، خود را تبدیل به یک قهرمان کند. این مسئله به او کمک می کند از تعارض هایی که ممکن است در چنین شرایطی تجربه کند، اجتناب نماید.

اما چیزی نمی گذرد که این احساس خوشایند از بین می رود و باید دوباره فرد دیگری را نجات دهد. ممکن است افرادی که دیگران را نجات می دهند اشتیاق زیادی به تجربه احساس قهرمان بودن داشته باشند آنقدر که به رفتارهای نادرست دیگران پاداش می دهند.

نتیجه رفتارهای نادرست دیگران ممکن است از سوی قهرمان به عنوان نیاز شدیدتر آنها برای تلاشهای نجات بخش وی تعبیر شود. آشنا ترین مثال در این مورد شریک زندگی هم وابسته یک فرد معتاد است.

در این شرایط گرچه همسر یا شریک زندگی فرد معتاد با رفتارهای خود اعتیاد فرد را تقویت می کند، با این حال به کار خود ادامه می دهد. زیرا نجات دیگران روشی است که مغز آموخته است از طریق آن احساس مهم بودن را به وجود بیاورد.

روش مشهور دیگر برای تحریک ترشح سروتونین این است که فرد کاری کند تا عشق کسی که جایگاه بالاتری نسبت به او دارد را از آن خود کند. البته ما در سطح آگاهی، عشق و جایگاه را با هم ترکیب نمی کنیم اما واقعیت آن است که وقتی فردی که جایگاه بالاتری دارد به شخص توجه نشان می دهد، مغز فعال می شود.

هر مغز بوسیله مسیرهای عصبی که در کودکی به وجود آورده در جستجوی سروتونین است. با این حال هیچ مسیر عصبی ای وجود ندارد که سروتونین نامحدودی آزاد کند. اگر شما در کنار افرادی بزرگ شده باشید که پیوسته به شما امر و نهی می کرده اند، مدارهای عصبی تان شما را برای نوعی از ناامیدی آماده می کنند.

اما اگر در جریان رشد خود تحسین های فراوانی را شنیده اید برای نوع دیگری از نومیدی شکل گرفته اید. تفاوت نمی کند انتظار کدام ناامیدی را دارید، در هر صورت گاهی اوقات تلاش شما برای کسب احترام به نتیجه نمی رسد.

بنابراین مدیریت این ناامیدی ها احتمال بقای شما را بیش از زمانی که از آنها اجتناب می کردید، ارتقا می دهند. وقتی فرزندان ما نمی توانند یک گروه تشکیل دهند و قرار یک گردش تفریحی را تنظیم کنند تلاش دوباره را به آنها آموزش می دهیم. تلاش برای به رسمیت شناخته شدن علیرغم وجود احتمال ناامیدی، بخشی از زندگی سالم انسان است.

ایجاد مدارهای جدید سروتونینی:

شما می توانید یاد بگیرید نروترنسمیتر شادی بخشی مانند سروتونین را به روش های جدید فعال کنید. انجام رفتارهای جدید باعث ایجاد مدارهای مغزی جدید می شود و این مدارها به ترشح سروتونین کمک می نمایند.

در میان رفتارهای پیشنهاد شده مواردی را انتخاب کنید که می توانید بدون وقفه 45 روز آنها را تکرار کنید. تکرار این رفتار به مدت مذکور باعث ایجاد مدارهای جدید در مغز می شود.

انجام رفتار جدید در بازه زمانی گفته شده به شما احساس خشنودی ناشی از تسلط بر مغز و زندگی را می دهد:

1-     به کارهای مثبتی که انجام داده اید افتخار کنید و آنها را ابراز کنید:

اگر روی ضعف های خود تمرکز کنید، تمام تعریف های دیگران برایتان بیش از حد با اهمیت جلوه خواهند کرد. به نکات قوت خود توجه کنید. خود را بابت نقاط قوت خویش تحسین کنید و آنها را با افراد امنی که می شناسید در میان بگذارید. بازخورد مثبت افراد امن در زندگی و تحسین آنان باعث تجربه احساس احترام و ترشح سروتونین می شود.

2-     همیشه از موقعیت اجتماعی خود لذت ببرید:

چه باور بکنید و چه نه در هر صورت موقعیت اجتماعی پیوسته در حال تغییر است. گاهی احساس می کنید در ارتباط با کسانی که برایتان مهم هستند جایگاه فرمانبردار را از آن خود کرده اید و گاهی هم احساس می کنید بر طرف مقابل تسلط دارید. گرچه از موقعیت فرمانبردار متنفر هستید اما وقتی برتری می یابید باز هم ناامید می شوید بنابراین تمرین کنید به جای اینکه بر روی ناامیدی تمرکز کنید از مزایای هر موقعیت لذت ببرید.

3-     به تاثیری که بر دیگران می گذارید، توجه کنید:

بسیاری از افراد سعی می کنند با پیدا کردن ضعف های دیگران خود را بالا ببرند. آنها وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنند نسبت به خود احساس خوبی پیدا می کنند اما با این کار برای افزایش سروتونین بهای گزافی می پردازند. این مسئله باعث می شود تمایلات ناخوشایند فراوانی داشته باشند. شما می توانید با ایجاد تغییری مختصر و بدون اینکه عوارض جانبی آسیب زا را تجربه کنید ترشح سروتونین را در مغزتان افزایش دهید. فقط کافی است از تاثیری که بر دیگران دارید لذت ببرید. بدون آنکه از دیگران انتظار تشکر داشته باشید یا آنها را کنترل و سرزنش کنید، تنها از تاثیری که بر دیگران دارید، لذت ببرید.

4-     با چیزی که قادر به کنترلش نیستید کنار بیایید:

برای این کار لازمست در برخی موارد بر خلاف شیوه معمول زندگی تان عمل کنید. برای ایجاد مدارهای عصبی جدید به روش های معمول خود نسبت به احساس « مسلط بودن بر مسائل» توجه کنید و عمل متضادی را انجام دهید.  عمل کردن بر خلاف شیوه معمول زندگی باعث می شود رفتارهای جدیدی در خزانه رفتاری شما قرار بگیرند. به عنوان مثال اگر فردی هستید که دوست دارید همیشه همه چیز سر جایش باشد، 45 روز بر خلاف تمایل خود عمل کنید. اجازه بدهید چیزها آنطور که همیشه شما منظم می کردید، نباشند. در پایان این زمان در می یابید اگر کارها همیشه به شیوه ای که شما انجام می دادید، صورت نگیرند نیز ، اتفاق مهمی نمی افتد. این موضوع باعث تسلط بیشتر شما بر زندگی می شود. تسلطی که با انعطاف پذیر تر شدن شما اتفاق افتاده است.

 

برداشتی از کتاب عادتهای یک مغز شاد

نوشته لورتا گورزیانو برونینگ

ترجمه سید مرتضی ارجمندی نسب

انتشارات ارجمند

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *